●
مراسم محرم امسال هم در میدان محسنی توسط کوردلان و به قول خودشون صاحبان عزای امام حسین به درگیری بین مردم با قلدران نیروی انتظامی و بسیج تبدیل شد. از اونجاییکه میدونم خیلی ها معتقدند که باید در محرم چنین بود و چنان کرد لازم میدونم کمی درباره محرم طیف مدرن مردم که فعلا در محلات بالای شهر تهران برگزار میشه و تفاوتش با سایر مراسمات توضیح بدم.
سالها پیش در ایران به گفته روشنفکران دینی ایرانیان بنا به ضرورتی تاریخی و با هدف مبارزه با سلطه اعراب بر ایران با گرویدن به مذهب شیعه شروع به برگزاری مراسم هایی در جهت بزرگداشت مقام امامان شیعه بخصوص امام حسین کردند و در این راه سنتهایی باب شد که بسیاری ریشه در فرهنگ کهن ایران و برخی نوظهور بودند که بعدها بعنوان مراسمها و هنرهای مخصوص ایرانیان شناخته شدند نظیر تعزیه و مرثیه سرایی. اما از اونجاییکه هیچ نسلی ضمانتی برای اجرای مو به موی سنتهای پیشیانش نداره کم کم سنتهای غلط و خرافات به این مراسم ها اضافه شد و مردم برای آن تقدس قائل شدند و دروغها و افسانه ها برای پررنگ کردن این مراسم بافتند. چند نسل پیش از ما مراسمهایی داشتند بنام قفل و زنجیر زنی که در این مراسم با سوراخ کردن کف دستان و پهلوها ازشون قفل و زنجیر رد میکردند تا مثلا ریاضت خاندان امام حسین پس از اسارت را احساس کنند و به تصویر بکشند در حالیکه هیچ جای تاریخ نگفته که اسرای کربلا را به قل و زنجیر کشیدند!
نسل بعدی با شوریدن علیه پدران خود چند درجه خفیفتر کار کردند و فرق سرشان را با قمه شکاف دادند تا مثلا ثواب ببرند! نسل بعد که نسل پدران ماست و بعد از انقلاب قدرت را چه از لحاظ سیاسی چه اقتصادی و چه فرهنگی بدست گرفتند با تقبیح و حتی حرام و خرافات خواندن روش عزاداری پدرانشان ضمن ممنوع کردن عزاداری به آن سبکها - گل گرفتن بر سر و پا برهنه عزاداری کردن و نتراشیدن صورت و با دست و زنجیر بر پشت و سینه کوفتن را بهترین روش عزاداری و ثواب بردن اعلام کرد و همه را به اطاعت از این روش عزاداری فرا خواند . ولی نسل ما تو خیلی از اصول گاهن بنیادی این مراسم شک کرد و سعی کرده و میکنه تا تغییراتی اساسی تو این مراسم ایجاد کنه. شاید خیلیها معتقد باشند که باید محرم را کلا برچید ولی من شخصا با توجه به رسوماتی مثل تقسیم غذای نذری که نوعی ایجاد برابری در جامعست و یا هنرهای انحصاری محرم مثل نمایش تعزیه یا دعای دسته جمعی کنار بیمارستان کودکان مفید که هرسال ظهر عاشورا برگزار میشه ترجیح میدم که با نگاهی پست مدرن نگرشی جدید از این مراسم ارائه بشه - درست مثل همین مراسمی که هرساله در میدان محسنی برگزار میشه.
در این مراسم که اکثریت غالب شرکت کنندگان طیف مدرن تهران هستند و غالبا هم جوانند بسیاری از بدیهیات که بیشتر مقدس و غیر قابل تشکیکند نقض میشه - اینکه اصلا ما در عزاداری شرکت میکنیم یا در مراسم محرم؟ آیا گریستن و عزادار بودن برای امام حسین و یارانش کار درستیه؟ سوال اینجاست که اگر مداح و روضه خوان نبود هیچکدام از مدعیان میتوانند در خلوت و تنهاییشون به حال امام حسین گریه کنند و آیا اصولا گریستن و عزاداری به حال شخصیتی که کاری بزرگ کرده و کسی هم هیچ ملاقاتی با وی نداشته امری منطقی و در شرایط عادی شدنیست؟ چرا باید به حال قهرمانی که به بهشت میرود گریست؟ اینجاست که بسیاری به این اعتقاد میرسند که این مراسم محلیست برای بزرگداشت شخصیتی بزرگ پس گریستن و تظاهر به ناراحت بودن معنا ندارد. از طرف دیگه میشه بر خلاف کسانیکه گل بر سر میگیرند ظاهری مرتب و آراسته داشت و در مراسم شرکت کرد. وقتی نگاه ما چنین باشد بسیاری از سنتها نظیر سینه و زنجیر زنی جنبه نمادین پیدا میکنند که مردم برای تماشای اون جمع میشوند و خوب کسانی که اعتقاد به ثواب بردن دارند در این مراسم شرکت میکنند ولی شرکت نکردن در مراسم و ثواب نبردن گناه نیست. وقتی نسل من معتقده زنان بی حجاب به جهنم نمیروند چراکه اگر اینطور بود جای بیش از نود درصد زنان عالم در جهنم است و از نظر دینی افرادی مثل کدیور و اشکوری که تحصیلات دینی داشته اند مثل بسیاری از علمای جهان اسلام که در خارج ایرانند در مسئله الزام زنان در پوشاندن سر و گردن اعلام تشکیک میکنند و جدای از آن ما هم بنا به تجربه اعتقادی به تحریک شدن با چند تار مو نداریم دلیلی برای حجاب صفت و سخت در مراسم محرم وجود نداره و یا وقتی معتقدیم که عشق بالاترین جنبه هر انسانیت و ارتباط زن و مرد گناه نیست چرا باید از حرف زدن و در دست گرفتن دست کسی که دوستش داریم بخاطر جنسیت و نا محرم بودنش در این چند روز اجتناب کنیم ؟
همه اینها را گفتم تا درباره محرم امسال در میدان محسنی و برخورد وحشیانه پلیس با مردم بنویسم. سالهاست که میدان محسنی محلیست برای کسانی که اینجوری فکر میکنند و با ظاهری آراسته و نگاهی بازتر در مراسمی که به احترام و به منظور بزرگداشت شخصیت امام حسین برگزار میشه بدون هیچ تظاهری شرکت میکنند اما اقتدارگرایان این میدان کوچک را از این طیف دریغ میکنند و با وجود هزاران هیات که مطابق سلیقه اونها اداره میشه سعی در بدست گرفتن این مراسم دارند. چند سال پیش مراسم تعزیه پارک صبای جردن به دلیل عدم پایبندی شرکت کنندگان به اصول اقتدارگرایان برای همیشه تعطیل شد و جالب اینکه همزمان با اون صداوسیما فیلم شب دهم که درباره ممنوعیت تعزیه در زمان رضا شاه بود را پخش میکرد! سال بعد از آن هیات شاه نظری واقع در میدان محسنی تعطیل شد که اینکار فقط یکبار اتفاق افتاد و از اون سال به بعد ماجرا صورتی دیگر بخود گرفت. در این سالها مردم با در هم آمیختن هنر با مراسم محرم عکسهایی از امامان شیعه کشیدند که تجسمی از عالی ترین چهره ممکن بود و سبکهایی جدید به ریتم مارش محرم اضافه کردند که بعدها نوحه های لوس آنجلسی نام گرفت!؟ دو سال پیش با وجود باز بودن هیات شاه نظری حضور و توقف در میدان محسنی ممنوع شد و پلیس افرادی را که به این منظور به طرف میدان میرفتند را با باتون میزد ولی جماعت رفته رفته آنقدر زیاد میشد که کاری از دست پلیس ساخته نبود . همون سال حمله نیروهای حزب الله با پشتیبانی پلیس ضد شورش منجر به شکلگیری تظاهرات بزرگی در جلوی مسجد الغدیر میرداماد شد و تا نزدیک به دو ساعت خیابان میرداماد در دست نزدیک به ده هزار نفر از مردمی بود که شعارهای تند سر میدادند. سال گذشته بعد از حمله ضد شورش و نیروهای سوار بر موتور هزار به مردم در شب تاسوعا در کمال ناباوری در شب شام غریبان پلیس با آوردن نیرو به میدان محسنی و نصب بیلبوردهای تبلیغاتی در سایر نقاط تهران طیفی از افراد سنتی را در میدان محسنی جمع کرد. جالب اینجا بود که مداح هلالی بود که فیلم تریاک کشیدن و ارتباطش با زنان روسپی چند وقت پیش بیرون اومد ولی اونموقع حضورش در میدان محسنی محرک خوبی برای اومدن بسیجیان به اونجا بود مضاف بر اینکه صفی از نیروهای سپاهی هم برای سینه زنی آورده بودند. از بعد از پل میرداماد تا مسافت زیادی انواع و اقسام ماشینهای ضد شورش شامل کامیونهای زندان دار و وانتها و ترانسپورتهای سیاه ضد شورش پر از مامور پارک کرده بودند و بخش زیادی از این نیروها در خیابانهای فرعی توقف کرده بودند. خیابون از نزدیکیهای میدان زنانه و مردانه شده بود و پلیس های قول پیکر مانع از همراهی زن و مرد میشدند و از طرف دیگه هرگونه روشن کردن شمع ممنوع بود و پلیس شمعهای روشن شده را با قلدری خاموش میکرد! اما بچه های میرداماد که دیگه تو این زمینه ها اوستا شدند نگذاشتند که این اشغالگری به همین راحتی ادامه پیدا کنه و با تن ندادن به تفکیک جنسی قبل از شروع جداسازی تجمع کردند و صدای دوتا نارنجک وسط میدان صدای هلالی را به لرزه انداخت. طولی نکشید که فرمان اتمام مراسم از بالا رسید و درگیری بین مردم با پلیس شروع شد. جماعت هو میکردند و شعار میدادند و پلیس با باتون و آخرین تجهیزات بهشون حمله میکرد و بازهم تعقیب و گریز تو میدان محسنی برقرار شد. این وضعیت تا نزدیکهای 1 بامداد ادامه داشت تا بالاخره تونستند جماعت عصبانی را متفرق کنند ولی این ماجرا عبرت نشد تا امسال که دوباره تکرار شد.
وضعیت امسال هم درست مثل پارسال بود با این تفاوت که بیش از دوهزار نفر از ماموران پلیس از این سر میرداماد تا طرف دیگر آن در دسته های صد نفری میدویدند و سینه میزدند تا مردم را بترسونند ولی اینکارشون هم نتونست مراسم امسال را بدون درگیری و تظاهرات به اتمام برسونه. با وجود اینکه مراسم امسال برخلاف سالهای گذشته ساعت 10 تمام شد ولی مردم تا ساعتها بعد تو میدان محسنی و خیابان میرداماد و خیابونهای اطراف از جمله ظفر و کوچه های اطراف مسجد الغدیر با پلیس زد و خرد میکردند و شعار میدادند و پلیس با اونهمه تجهیزات و تمهیدات قدرت پراکنده کردنشون را نداشت.جمعیت زیادی هم تا نزدیکی های پل میرداماد تظاهرات کردند و شعار دادند و با پلیس درگیر شدند.
محرم امسال هم گذشت. امسال دولت با اقداماتی مثل ممنوع کردن نصب شمایل امامان و ممنوعیت حمل علم و گذاشتن مامور برای همراهی هیاتهای مذهبی و در موارد بسیاری با در دست گرفتن مراسمات و حمله و ضرب و شتم شرکت کنندگان رسما در برگزاری مراسمی دخالت کرد که خود در بوجود آمدنش هیچ نقشی نداشته. این مراسم را مردم ابداع کردن – مردم ادامه دادند و بازهم مردمند که درباره چگونگی برگزاری آن تصمیم میگیرند و به حاکمان هیچ دخلی ندارد که بخاطر راست یا خرافه بودن امری حکم بر ممنوعیت آن بدهند مگر آنکه اون رسم نافی آزادی دیگران باشد.
□ نوشته شده در ساعت 3:23 AM توسط دانشجو