|
|
●
|
بالاخره زمان شکستن سکوت فرارسید و وقت اون رسید که بعد از چند ماه (حدودا شش ماه) سنجش عملکرد اکبر گنجی برداشتها و نقدهای دانشجویی از شخصیت او را براه بندازیم. همیشه معتقد بودم که شعار آزادی زندانیان سیاسی را نباید در صدر شعارها قرار داد چرا که آزادی زندانیان اگر محقق بشه در صورت ضعف عملکرد آنها هیچ چیز عاید مردم نمیشه. اکبر گنجی برجسته ترین منتقد نظام حاکم شش ماه پیش پس از تلاشهای بسیار دانشجویان و بلاگرها و در پی حبس و توبیخ شدن بسیاری از اونها از زندان آزاد شد . گرچه هیچکدوم از کسانی که برای رهایی وی تلاش کرده بودند اینکار را برای قدردانی نکرده بودند ولی به لحاظ منطقی خود من توقع داشتم که گنجی با حضور در پلی تکنیک که انصافا بیشترین تلاش را برای آزادیش کردند و بیشترین هزینه ها را هم دادند قدردانی ساده و نمادینی به عمل بیاره . از طرف دیگه پیامی ساده برای بلاگرها هم توقع ناگفته ای بود که شایسته اون بودند. ولی سکوت گنجی همه معادلات را بهم ریخت تا اینکه سفرش به خارج برای گرفتن جایزه اتفاق افتاد . گنجی تو خارج پس از دریافت جایزه ها شعار صلح در دنیا و دموکراسی در ایران را بیان کرد و با برپایی اعتصاب غذای سه روزه در دل مردم امید به آزادی را دوباره زنده کرد . اما بعد ازاون حرکت - گنجی که پس از آزادی خودش را یک روزنامه نگار ساده معرفی کرده بود تبدیل به فیلسوفی از شرق شد و در دیدار با فلاسفه بزرگ جهان به جای استفاده از مقام آنها برای تحت فشار قراردادن دولتهای استعمارگر اروپایی برای عدم مصالحه بر سر حقوق بشر در ایران مباحث گنجی با اونها به بررسی نقض حقوق بشر در آمریکا و موانع تحقق لیبرال دموکراسی که هیچ فایده ای برای مردم ایران نداشت خلاصه شد . یکی از دلایل بدبینی من به گنجی بنیادگرایی عملی گنجی بود . اکبر گنجی که به درستی شرط پیشرفت ایران را مدرن شدن جامعه و دموکراتیک شدن اون میدانست در زندگی شخصی خودش بخصوص بعد از خروج از ایران خود شخصا به اصول اولیه مدرنیته تن نداد . گنجی در رویارویی با فلاسفه جهان با وجود اینکه با اونها علیه بنیادگرایی سخن میگفت خود عملا با خودداری از زدن کراوات و گذاشتن ته ریش مثل سایر مقامات ایرانی تعصب بر شرقی بودن و سنتهای جا افتاده بعد از انقلاب را به نکته بینها نشون داد و از طرف دیگه پوشش چادر خانم معصومه شفیعی عملا ادعای تلاش برای جامعه ای مدرن با برابری زن و مرد گنجی را به چالش کشید . مگه میشه کسی مدرن باشه ولی ظاهری متعصبانه و سنتی داشته باشه و تازه ادعای رهبری طیف مدرن اجتماع را هم داشته باشه؟ چند هفته پیش بود که دیدار گنجی با هنرپیشگان هالیوود تردید من نسبت به عملکرد گنجی را به مراتب بیشتر کرد . انتقاد گنجی از عملکرد هیات حاکمه آمریکا و محکوم کردن بنیادگرایی یهودی و مسیحی درست بیان دیدگاههای اقتدارگرایان در برابر افراد تاثیر گذار جامعه آمریکا بود که مورد اعتراض هنرپیشه های هالیوودی قرار گرفت و این سوال را برای من مطرح کرد که چرا گنجی در دیدار با این افراد به جای بیان دردهای مردم ایران و جلب حمایت اونها برای برطرف کردن این مشکلات یکراست به انتقاد از سیاستهای ایالات متحده پرداخت ؟ درست پس از سخنرانی احمدی نژاد و خاتمی برای درخواست مذاکره برقراری رابطه بین دولت آمریکا و ایران و تلاشهای مقامات ایران برای جلوگیری از تحریم شدن نامه گنجی به مردم آمریکا و درخواستش برای مذاکره با ایران و عدم حمله و تحریم ایران برای من تداعی گر پژواک صدای سه گروه محافظا کار(احمدی نژاد) اطلاح طلب (خاتمی) و اپوزیسون (گنجی) با یک خواسته آنهم در قلب آمریکا بود! در نامه مذکور گنجی نکاتی را بیان کرده که آقای فرهاد جعفری نقدی در باب تناقض و سوال انگیز بودن اون نوشتند ولی منهم قصد دارم نکاتی دیگه را بهش اضافه کنم 1) اکبر گنجی در متن مذکور سخن از جنبشی آزادیخواه به میان میاره که جای نقد بسیار داره . آقای گنجی هنوز برادیش را ثابت نکرده داره ادعای ارث و میراث میکنه ! منهم میپرسم کدام جنبش؟ مگر این گنجی نبود که بر ضرورت سازماندهی نافرمانی مدنی تاکید میکرد. سوال اینجاست که سازماندهی جنبش مذکور چی شد؟ من معتقد بودم که گنجی مرد مهرماست و اون را باید در ماه مهر شناخت و منتظر پیامش به دانشجویان برای سازماندهی اعتراضات سراسری دانشجویی و مردمی بود ولی واقعا چی شد؟ 2)گنجی از ایالات متحده میخواد که با دولت ایران مذاکره کنه . من تا اونجایی که یادم میاد گنجی از طرفداران تحریم انتخابات ریاست جمهوری بود و همه میدونیم که هدف از تحریم انتخاب شدن احمدی نژاد نبود بلکه هدفش مشروعیت زدایی از سیستم حاکم بر ایران بود حالا سوال اینحاست که چرا گنجی در چرخشی غیر معقول از ایالات متحده میخواد که با مذاکره با مقامات دولت ایران عملا به اونها مشروعیت بین المللی بده؟ 3) گنجی اعلام کرده که با حمله نظامی به ایران و تحریم مخالفه . حمله نظامی امریست مذموم و همه باهاش مخالفیم ولی تحریم یاد شده اگر همونطور که گفته شده شامل مسدود شدن حسابهای بانکی اقتدارگرایان در خارج و لغو مجوز سفر مقامات ایرانی به خارج باشه بسیار هم مفیده و انسانی در مقام گنجی شایستست که اگر تفاهمی هم بر سر مسئله اتمی حاصل شد از مقامات اروپایی و آمریکایی بخواد تا تحریمهای گفته شده را به منظور فشار برای رعایت حقوق بشر و دموکراسی در ایران وضع کنند! در پایان من معتقدم که مردم باید آنقدر فرهیخته و متحد باشند تا افرادی مثل گنجی نتونند هر دم به هر نحوی که خواستند نظرات متناقضشون را به نام مردم و به کام دیگران به گوش مقامات موثر بین المللی برسونند . قصد من از این نوشته صرفا نقده و به هیچوجه قصد تخریب ندارم و امیدوارم که تمامی این مسائل همونطور که چند ماه پیش فکر میکردم ناشی از ضعف اخلاقی اکبر گنجی باشه و گنجی بتونه در اقدامات آینده خودش ضمن جبران اشتباهات گذشته کمک موثری در جهت پیشبرد اهداف والای مردم ایران زمین باشه و بازهم امیدوارم بدونه که اگر این روند ادامه پیدا کنه دیری نمیگذره که بجای هنرپیشگان هالیوودی - مثل خاتمی اینبار با اعتراضات دانشجویان مواجه خواهد شد و این مسئله را میشه از نقدهای دانشجویی نسبت به عملکرد گنجی براحتی فهمید |
||